raharaha، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

ردپاي تجربه ( كودكانه هاي رها )

شازده کوچولو 1

  برگزیده ای از کتاب شازده کوچولو     روباه ساکت شد و مدت زیادی به شازده                                                                                     کوچولو نگاه کرد .آخر گفت:   - بیزحمت مرا اهلی کن !   شازده کوچولو در جواب گفت: خیلی دلم می خواهد ولی زیاد وقت ندارم.من باید دوستانی پیدا کنم و خیلی چیزها هست که باید بشناسم. روباه گفت: هیچ چیزی را تا اهلی نکنند نمی توانند شناخت .آدمها دیگر...
19 آبان 1392

و اما .... 40

خداوند گفت : سوگند به انجیر و سوگند به زیتون و زیتون و انجیر شنیدند و چنین شد که رسم روییدن پا گرفت و سبزی آغاز شد و چنین شد که دانه شکفتن آموخت و خاک رویاندن و چنین شد که انجیر جوانه زد و زیتون میوه داد .
19 آبان 1392

پنجره ای رو به رها 15

چند روز پیش در مطبخ عزیز مشغول انجام وظیفه بودیم که چشممان به قطره چکان استامینوفن تمام شده مان افتداد و و دوباره مادرانگیمان گل کرد و بساط بازی با دختر ک نازنین را آماده کردیم چند لیوان آب رنگی برای جذابیت بیشتر چند پیاله  یک زیر انداز یک دخترک ناز دانه همیشه آماده بازی و یک مادر که مادرانگیش گل کرده باشد   و اصل ماجرا قطره چكان كه داشت به دست فراموشي سپرده ميشد قطره چكان را به دستان مبارك چشم آهو داديم و در مورد طرز كار توضيحي اندك  از آنجا كه ما فقط استارت بازي ها را مي زنيم و هدايت و ادامه بازيبر عهده عزيزك است كنار نشستيم و نظاره كرديم و البته چكانديم دكمه دوربين را    ...
19 آبان 1392

بازی های حافظه

  سلام این پست رو برای یاسمین جون میذارم هدفم تبدیل وبلاگم به یه وب آموزشی نیست چرا که عزیزان زیادی زحمت کشیدن و در مورد روشهای آموزشی شیچیدا و منتسوری و .. مطلب نوشته اند من فقط چند تا  برنامه آموزشی حافظه با متد شچیدا برای بچه های زیر٢ سال رو میذارم   خوب اول از همه * تمرینات را باید مفرح و شاد کرد بهترین زمان رو انتخاب کنید زمانی که فرزند شما آمادگی لازم را داشته باشد  گرسنه نباشه خوابش نیاد حالش هم خوب باشه بنظر من بهتر خودتان هم آمادگی لازم را داشته باشید قبل از انجام تمرینات باید تمرینات آمادگی رو انجام بدهید که شامل ١. نفس عمیق کشیدن و تنفس معمولی ( ما اصولا شروع میکنیم به ف...
15 آبان 1392

عید غدیر مبارک

  تا چشم خُم افتاد به سیمای تو ساقی! مثل همه خَم شد جلوی پای تو ساقی! دل بست به آن حالت گیرای تو ساقی! شد مثل نبی غرق تماشای تو ساقی!     «اليوم» چه کردي که خرابت شده احمد «اکملت لکم» گفته و راحت شده احمد   اين سلسله عشق به موي تو رسيده سيب دل عشاق به جوي تو رسيده اين عقل به سر منزل روي تو رسيده هي گشته و آخر به سبوي تو رسيده   خاتم به تو ‌باليده که پايان پيامي هم نقطه‌ي آغازي و هم ختم کلامي   من عاشق آن لحظه که انگشتريت را ... مجنونِ تو وقتي رجز خيبريت را ... ديوانه‌ي آن دم که دمِ حيدريت را ... وحي آمده تا گوشه‌اي از دلبريت را ...   دل برده‌‌اي از ...
15 آبان 1392

و اما ........ 37

زندگی رسم خوشایندی است زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ پرشی دارد اندازه عشق  زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یادمن و تو برود زندگی جذبه دستی است که می چیند زندگی نوبر انجیر سیاه در دهان گس تابستان است زندگی بعد درخت است به چشم حشره زندگی تجربه شب پره در تاریکی است  زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد زندگی سوت قطاری است که درخواب پلی می پیچد زندگی دیدن یک باغچه از شیشه مسدود هواپیماست خبر رفتن موشک به فضا لمس تنهایی ماه فکر بوییدن گل در کره ای دیگر زندگی شستن یک بشقاب است  زندگی یافتن سکه دهشاهی در جوی خیابان است زندگی مجذور آینه است  زندگی گل به توان ابدیت زندگی ضرب زمین در ضربان دل ما زندگی هندسه ساده و یکسان ...
15 آبان 1392