سلام اندر احوالات دخترک کوچک خانه ما و باب آشپزی ایشان در آشپزخانه مشغول شستن میوه ها بودم که شاه بانو وارد شدند و صندلی را کشان کشان به پای ظرف شویی آوردند و رها : مامان میخوام بشویم من : چی رو رها: خیار ( البته ما داشتیم هویج میشستیم ) من : خیار نداریم که مامانی رها : خوب ، هبیج ( هویج ) و مشغول شدند البته وقتی ایشان مشغول شستن چیزی میشوند ( لازم به ذکر است که این فعالیت جالب به منظور آب بازی انجام میشود و بقیه بهانه است ولا غیر ) باید فلکه آب را ببندیم تا بتوانیم از کنار ظرف شویی ایشان را برداریم این شد که بعد از ده دقیقه ای آب منزل قطع شد و عسل بانو رضایت دادند که از صندلی پایین بیایند ولی این بار مسئله جدی تر بو...