لغتنامه دخملک 4
رفتیم خونه یکی از دوستام که بارداره
داریم صحبت میکنیم که رها یک دفعه
مامان ، جانم ، دل تو سالمه
و من :؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا
رها : آخه تو ، تو دلت نی نی نداری
رها اومده بغلم دراز کشیده
رها : مامان من شوشوی تو هستم
من / شوشو خسته نباشی
رها : خسته هستم
من/ چرا
رها : اخه رفتم سر کار
من / بچه مون کجاس
رها : رو تخت من خوابیده
من / اسمش چیه
رها : سینا
من / بازم بچه داریم
رها : نه میخوام برم بخرم
من / از کجا
رها : اتاقشو نشون میده و میگه اوناهاش اونجا یه عالمه نی نی دارن
من/ چند تا بچه میخری
رها : پنج تا
من / وای نه خیلی زیاده
رها : نه من مواظبشونم بغلشون میگنم
من / پس من چیکار کنم
رها : تو مامانشونی یه دونه رو میدم تو بغل کنی بعد تو بهشون شیر بده
من/ چطوری
رها : من واسشون شیر میخرم دیگه
من / شیشه هم میخری
را : اره میخرم
من / چند تا
رها : دوتا
من / دو تا که کمه
رها : اصلا ولش کن .................