raharaha، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

ردپاي تجربه ( كودكانه هاي رها )

این روزهای ما ..........1

1393/3/22 16:36
نویسنده : اکرم
318 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستای عزیزم

فکر میکردم حالا که تعطیلات تابستانی فرار رسیده بیشتر وقت داشته باشم تا بیام این جا ولی خوب مثل این که سخت در اشتباه بودم و وقت خالیم خیلی کمتر از قبل شده

بعد از شروع تعطیلات یه چند روزی رو به خوردن و خوابیدن و تن پروری مشغول بودم اخ دخملک مامان یواش یواش داره یاد میگیری که تنهای هم میتونه بازی کنی و این مسئله سخت باعث سوء استفاده من شده بود تا این که توسط بهترین دوستم دعوت شدم تا چند روزی رو برم پیشش

خوب من هم بار سفر را بستم و چند روزی همسری رو تنها گذاشیم و با دخملک راهی شدیم

اونجا هم انقدر با رفیقمون سر گرم بودیم و دخملکها هم با هم که شاید باورتون نشه حتی یه عکس هم به یادگاری نگرفتم بعد از برگشت تصمیم گرفتم یه کمی به اوضاع سر و سامان بدم و با یه کمی برنامه ریزی به امورات دخملی بیشتر رسیدگی کنم

اول از همه اسم ناز دونه رو کلاس باله نوشتم

جلسه اول با گریه و زاری جو جو کوچولو گذشت منم دروغ چرا خیلی عصبانی شدم و بعد از نیم ساعت لباسای رها رو عوض کردم و از سالن اومدیم بیرون ولی خوب تو خونه ناز جون من چند تا از حرکتهای مربی رو انجام داد و دلم از خوشحالی قش رفت واسه همین تصمیم گرفتم از جلسه بعد برای خودم هم لباس ببیرم تا با رها جون برم داخل سالن

جلسه بعد رها جون که دید من هم لباسها م رو عوض کردم امد داخل زمین و با هم مشغول شدیم خلاصه کلاس باله هم شده فرصتی واسه بازی کردن مادر و دختر

با هم شروع میکنیم به دویدن و رها خیلی لذت میبره البته فکر کنم حسابی نظم کلاس رو بهم میزنیم ولی خوب خدا رو شکر بهمون چیزی نمیکن

برای رها قانون گذاشتم که هر بار که دور سالن رو دویدیم  با ید یه حرکت که نازنین جون گفته  یا بچه ها مشغول انجام دادنش هستن رو انجام بده بعد دوباره با هم شروع کنیم به دویدن

خلاصه که اگه دخملی باله رو هم یاد نگیره چیزی از دست ندادیم چون کلی باهم ورزش کردیم

شاد باشید و سرمست

پسندها (1)

نظرات (0)