ازدست این دخملک
سلام و صد سلام
اول از همه بگم دوربین رو از دست دخملک یه جای گذاشتم که خودم هم نمیدونم کجاس و این یعنی این که فعلا عکس نداریم هر وقت پیدا شد عکسا رو اضافه میکنم
دیروز داشتیم با خانم خانومی نقاشی میکشیدیم با مداد شمعی بعد عسل بانو آبرنگ خواستن آبرنگ رو آوردم و رفتم آشپزخانه اب بیارم وقتی اومدم دیدم جیگر طلا مداد شمعی های هم رنگ آبرنگ ها رو یکی یکی بداشته گذاشته رو رنگها و با دیدن من گفت مامان ببین مثل هم ها رو گذاشتم پیش هم
رها اشکال هندسی دو بعدی رو خوب میشناسه یه سری مربه و دایره و... ÷لاستیکی هم داره قبلا عکسش رو گذاشته بودم دم دستم بود برشون داشتم و باهاشون یه شکل کشیدم بعد به رها گفتم مامان بیا این هارو بذار سرجاش و دخملی هم زود دست به کار شد ، بعدش من شکل دوم رو کشیدم و گذاشتم جلوش نگاه کرد و یه مثلث رو گذاشت بعد داد زد و گفت مامان آخه من که بلدم حالا شما بگید من چیکار کنم با این دخملی