raharaha، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

ردپاي تجربه ( كودكانه هاي رها )

شازده کوچولو 3

1392/8/25 11:15
نویسنده : اکرم
476 بازدید
اشتراک گذاری

روباه گفت : این همان چیزی است بسیار فراموش شده چیزی است که باعث می شود روزی با روزهای دیگر و ساعتی با ساعتهای دیگر فرق پیدا کند....

بدین گونه شازده کوچولو روباه را اهلی کرد و همینکه ساعت وداع نزدیک شد روباه گفت:

- آه !...من خواهم گریست.

شازده کوچولو گفت : گناه از خود توست . من که بدی به جان تو نمی خواستم . تو خودت خواستی که من ترا اهلی کنم..

روباه گفت : درست است .

شازده کوچولو گفت : در این صورت باز هم گریه خواهی کرد ؟

 

روباه گفت : البته .

شازده کوچولو گفت : ولی گریه به حال تو هیچ سودی نخواهد داشت .

روباه گفت: به سبب رنگ گندم زار گریه به حال من سودمند خواهد بود.

و کمی بعد به گفته افزود : یک بار دیگر برو و گلهای سرخ را تماشا کن.آن وقت خواهی فهمید که گل تو در دنیا یگانه است. بعد برگرد و با من وداع کن و من به رسم هدیه رازی را بر تو فاش خواهم کرد.

شازده کوچولو رفت و باز به گلهای سرخ نگاه کرد. به آنها گفت :

- شما هیچ به گل من نمی مانید . شما هنوز چیزی نشده اید.کسی شما را اهلی نکرده است و شما نیز کسی را اهلی نکرده اید . شما مثل روزهای اول روباه من هستید.او آن وقت روباهی بود مثل صدها هزار روباه دیگر.اما من او را با خود دوست کردم و او حالا در دنیا بی همتا است.

و گلهای سرخ سخت رنجیدند.

شازده کوچولو باز گفت:

-شما زیبایید ولی درونتان خالیست . به خاطر شما نمی توان مرد.البته گل سرخ من در نظر یک رهگذر عادی به شما می ماند ولی او به تنهای از همه شما سر است.چون من فقط به او آب داده ام.فقط او را در زیر حباب بلورین گذاشته ام فقط او را پشت تجیر پناه داده ام فقط کرمهای او را کشته ام چون فقط به شکوه و شکایت او به خودستایی او  و گاه نیز به سکوت او گوش داده ام . زیرا او گل سرخ من است.

آنگاه پیش روباه بازگشت و گفت :

- خداحافظ !...

روباه گفت : خداحافظ و اینک راز من که بسیار ساده است :

بدان که جز با چشم دل نمی توان خوب دید. آنچه اصل است از دیده پنهان است.

شازده کوچولو برای این که به خاطر بسپارد تکرار کرد :

- آنچه اصل است از دیده پنهان است .

- آنچه به گل تو چندان ارزش داده عمری است که تو به پای او صرف کرده ای .

شازده کوچولو برای این که به خاطر بسپارد تکرار کرد :

- عمری است که من به پای گل خود صرف کرده ام .

روباه گفت : آدمها این حقیقت را فراموش کرده اند ولی تو نباید فراموش کنی . تو هر چه را اهلی کنی همیشه مسوول آن خواهی بود. تو مسوول گل خود هستی ...

شازده کوچولو برای این که به خاطر بسپارد تکرار کرد :

- من مسوول گل خود هستم چشمک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)