پنجره ای رو به رها 11
سلام
امروز میخوام یکی از بازیهای رو که با رها جون انجام میدیم و کلی دخترک ما حال میکنه رو بنویسم
من اسمش رو گذاشتم بازی در دنیایی حیوانات
هر از چندی وقتی یکی از حیوانات رو انتخاب میکنم و با رها جون شروع میکنیم به بازی کردن نقش اون حیوان
در خلال باز سعی میکنم در مورد محل زندگی نوع حرکت و غذای اون حیوان مورد نظر براش صحبت کنم . بعضی اوقات یه عکس از حیوان مورد نظر رو هم بصورت پازل براش درست میکنم و گاهی فقط به نشان دادن عکس اکتفا میکنیم اویل برای علاقه مند کردن دخترکمان سعی میکردیم کمی دخترکمان را هم به قول خودمان گریم کنیم آن هم چه گریمی بیا او ببین همیشه نوک بینیش رو قرمز میکنیم و یه چیز کاغذی درست میکنیم بذاره روی سرش
اينجا شاه بانوي ما سلطان جنگل شده بود
و جالب تر اينكه براي دختر ما فرقي نميكنه نقش چه حيواني رو بازي ميكني در نهايت روي چهاردست و ژا به دنبال ما ميدود و ميگويد كه مثلا من آقا شير هستم ميخوام مامان رو بخورم و من طفلي مجبور هستم با داد و فرياد شروع كنم به فرار كردن
( البته وقتي خرگوش ميشه دستاش رو ميبره بالاي سرش و ميپره بلا و پايين و خدا رو شكر تصميم به خوردن ما
نميگيره