raharaha، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

ردپاي تجربه ( كودكانه هاي رها )

پنجره ای رو به رها 9 (دخترک مو فر فری )

1392/8/15 10:04
نویسنده : اکرم
380 بازدید
اشتراک گذاری

 

دخترکمان در مقابل چشمان ما قد میکشد و بزرگ میشود و ما غرق در روز مرگیها غافل از این همه زیبایی

تا به خود آمدیدم ناز بانوی ما ٢ ساله شد و ما در حسرت روزهای گذشته .

موهای نازنین بلند شده بود و ما هر روز شانه بدست به دنبال دلبندک جهت آراستن موها و او در فکر فرار از دستان ما البته گاه گاهی پیروزی نصیب ما میشد و موهای خانم رو می بستیم و انواع گل سرهارا میزدیم و لذت میبردیم و  عکسی از هنر نمایی خود میگرفتیم تا اینکه مهر ماه شد

 

 

 

و  ما مجبور بودیم هر روز و هر روز ساعت شش و نیم از خواب نازنین بیدار شده و جهت خارج شدن از منزل به شتاب حاضر شویم . و ناز بانو که در خواب گرانمایه بود کوچکترین همکاری با ما نمیکرد چه بسا بی مهریهای فراوان نصیب حالمان میشد از این قرار که (مامان برو بیرون میخوام بخوابم  ) حال ما شروع میگردییم به آواز خواندن و ناز کردن عسلک تا رضایت می دادن به گشودن چشمان زبیایشان

 و بعد نوبت شانه کردن موها بود خدا میداند چه ها بر ما میگذاشت تا شانه ای بر زلف یار بزنیم

این شد که به فکر چاره افتادییم

و چاره را در دستان پر هنر آرایشگر عزیزمان دیدم

بنابر این دخترک را حاضر کرده و با شادمانی به سوی آرایشگاه حرکت کردیم

در آرایشگاه

جهت از بین بردن ترس نازنین دقایقی را به دور زدن در آرایشگاه و نشان دادن انواع و اقسام اجناس موجود پرداختیم و بعد

نازنین عزیز تر از جان را آماده کردیم تا موهای فر فری نازش را به دستان ماهر و قیچی تیز آرایشگر بسپاریم

خانم رو روی صندلی گذاشتیم و پیشبندی به دور گردنش بستیم و ...

آه و فغان و ناله بود که به راه افتاد

و ما به هر حیله و مگر و نینرنگی که میدانستیم و به ذهنمان میرسید  متوسل شدیم تا عزیزمان را ساکت کنیم البته سایر دوستان حاضر هم  به یاری ما شتافتند اما نشد که نشد

عزیزک حاضر به آرام گرفتن نبود و آرایشگر هم فرصت را از دست نمی داد و با عجله شانه میزد و قیچی و ما نظاره میگردیم ریختن فر ها را از سر نازنین یار به روی زمین و این گونه شد که دخترک مااز  این شكلي

رها

 

اين شکلی شد . ( البته با توجه به مشکلات عدیده موفق به گرفتن عکس از مراحل کار و ثبت لحظات نشدیم )

رها

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

میترا
6 آبان 92 14:50
ای جان چه ناز شدی خاله جان


مرسي خاله شما لطف داريد